بلایی کز حبیب آید هزارش مرحبا گفتیم١

 

در ادامه ی این دو مطلب :

مدیریت روان رنجور ١

مدیریت روان رنجور ٢

 

در پست قبل یه سؤال مطرح شد : حالا که بلا  و رنج سازنده است آیا انسان باید خودش دنبال بلا بره؟!

 

پاسخ این سؤال یه مقدمه ای داره و اون نوع مواجهه ی انسان با رنج و بلاست

 آدمی در رویارویی با رنج های زندگیش چند نوع کنش و واکنش داره

بله! میشه در نسبت انسان با رنج کنش هم در نظر گرفت و نه صرفا واکنش!

واکنش ها رو به نقل از مرحوم صفایی حائری ببینید٢

  • بعضی ها مثل بچه هایی هستند که در مقابل دارو سر می کشند، داد می زنند، حتی اگر در دهانشان بریزی تف می کنند
  • یک دسته بچه های رام تری هستند که در برابر دارو صبر میکنند و با سختی آن را فرو میدهند
  • بعضی ها که به بلوغ رسیده اند، نه آن جزع را دارند و نه این صبر را.اینها شاکرند حتی در برابر درد. «اللّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ حَمْدَ الشّاکِرینَ لَکَ عَلى مُصابِهِمْ » خدایا! تو را سپاس می گویم، سپاس آنهایی که بر مصیبت ها شاکرند، نه صابر و نه بی تاب. 

پس واکنش ها سه تا شدن

  1. جزع و فزع
  2. صبر
  3. شکر

اما در مورد کنش ها

مرحوم صفایی حائری در این بخش ۴ مورد رو ذکر کرده بودند، پیرامون جملاتی از این مطلبشون سؤالاتی مطرح شد که من با یکی از اساتیدی که کتاب های ایشون رو شرح میدادند٣ صحبت کردم و فکر کردم بهتره مورد چهارمی که استاد صفایی فرمودند رو در همون زمینه های بلا گنجانده بشه و در قالب کنش های انسان در مواجهه با بلا مطرح بشه

این یه برداشت شخصیه که ممکنه اشتباه باشه

انسان دو نوع کنش در رابطه با بلا داره

گاهی انسان خودش زمینه ها رو با اعمالش فراهم میکنه و بر اساس روابط علت و معلولی آشکار و پنهان که پیش تر ذکر شده بود،نتیجه ش رو می بینه

مثلا غذای نامناسب میخوره و این موجب بیماری و سختیش میشه، بعد هم بعضا دلش خوشه که بله؛ ما در برابر این رنج صبر و تحمل می کنیم! آنکه مقرب تر است جام بلا بیشترش می دهند‌! 

تقرب چی؟!؟! کشک چی؟!؟ وقتی نتیجه ی طبیعی عملم رو دارم میبینم دیگه این منت گذاشتن و افاده ها رو نداره که! 

باید شرمنده و پشیمان هم باشم که خودم رو دچار یه صعوبت خودساخته کردم و اون توان و انرژی ای که میتونست جای بهتری صرف بشه رو باید خرج رویارویی با رنجی کنم که خودم پدید آوردمش!

 

اما کنش دوم که بالاترین و برترین نوع مواجهه با بلاست، طلب هست

این مربوط به چه کسانیه؟ 

افرادی که تا حد زیادی مراقبن که خودشون با اعمالشون رنج خود ساخته ای پدید نیارن،دلیلش رو هم گفتیم چون معلوم نیست اصلا تحمل اون رنج ضرورتی داشته باشه یا نه، ممکنه بنا باشه انسان در اون موقعیت به امر مهمی بپردازه و در اثر اعمال خودش دچار یه گرفتاری بشه و از اون امر مهم باز بمونه

خود رنج کشیدن که اصالتی نداره،خدا انسان رو برای رنج کشیدن نیافریده بلکه قرض نتیجه ایست که تحمل رنج به انسان میده یعنی :

  1. آشکار شدن نقاط ضعفش که تا برای برطرف کردن اونها تلاش کنه
  2. رها شدن از دلبستگی ها و علاقه هایی که به این دنیا وصلش کردن و وبالش شدن

نازپرورده تنعم نبرد راه به دوست

عاشقی شیوه ی رندان بلاکش باشد

پس از اونجایی که حضور بلا در زندگی انسان حتمیه و ضرورت داره این دسته از انسان ها هم ناگزیرن از تحمل رنج ولی چجور رنجی؟ 

 

تو نمی توانی برای خودت جراح خوبی باشی. نمی توانی دمل های چرکین را کاملا فشار بدهی. بیشتر بازی می کنی. این او[خدا] ست که می داند بر کجا فشار بیاورد و در کدام بزنگاه تو را گرفتار کند. این است که باید بلا را از بالا بفرستند و این است که با تأکید می گوید :  «وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ ۗ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ» ۴

 

این رو مرحوم صفایی در تبیین انواع رنج فرمودند،حتی رنج هایی که خود انسان با نیت خودسازی پدید میاره ممکنه اون خاصیت نقطه زنی و دقت در نشانه گرفتن نقاط ضعف و دلبستگی هاش رو نداشته باشن

پس اولیاء الله به جای اینکه خودشون رنج تولید کنند،این رو از خدا درخواست می کنند که بلا رو با علم و صلاح دید خودش به شکلی که او می دونه، در زمان و موقعیتی که از دید پروردگار مؤثر تره در مسیرشون قرار بده و این وجه زیبایی از تسلیم و عبودیته که حتی مبتلا شدن رو به خدا واگذار می کنند. 

این [شاکر بودن بر بلا] یک مرحله است و بالاتر آنهایی هستند که نوبت گرفته اند تا زیر تیغ جراحی بروند. کسانی هستند که طلب می کنند تا تمامی بت هاشان شکسته شود و تمامی ضعف شان درمان شود

در مناجات خمسة عشر آمده: «أسئلکَ أَن تَقطَعَ عَنّی کُلَّما یَقطَعُنی عنک»۵، آنچه مرا از تو دور می کند، از من دور کن... 

راستی چقدر فاصله است میان  «فروید»، که در برابر محرومیت ها عقده ها را بزرگ می کند و میان اینهایی که از درد، درمان ساخته اند و نه جزع و نه صبر، که به شکر و طلب رسیده اند. 

این جریان ترکیبی است که روان شناسی جدید هم از آن بی خبر است، در حالی که اخلاق اسلامی بر اساس آن است و نظام تربیتی اسلام بهره بردار از آن.

 

ادامه دارد... 

 

١.اشعار این پست از خواجه حافظ شیرازی (رضوان الله تعالی علیه) هستند

٢.منبع سه نقل قول مطرح شده، فصل بلا از کتاب «صراط» مرحوم صفایی حائریست

۳.حجت الاسلام علی شاملو

۴.آیه ١۵۵ سوره مبارکه بقره

۵.قریب به این مضمون، در مناجات نهم خمسة عشر آمده است :  «قَطَعْتَ عَنْهُ کُلَّشَیْ‏ءٍ یَقْطَعُهُ عَنْکَ»