چند سالی هست که مسئله روان‌درمانی و مراجعه به مشاور و روان‌شناس خیلی باب شده. خب از جهاتی خوبه و صد البته در کنار تمام خوبی‌ها مشکلاتی هم در کنارش وجود داره مثل تجاری شدن و نگاه اقتصادی پیدا کردن به این مسئله از جانب برخی روان‌شناس‌ها و تعداد زیادی هم آدم بی‌تخصص و بی‌ربط که دنبال کسب منفعتند و نه گره‌گشایی حقیقی. 

سؤال مهمی که ذهنم رو مدت‌هاست درگیر کرده اینه: 

در اسلام نسبت به نیازهای حیاتی انسان، توجه ویژه‌ای وجود داره مخصوصا نیازهای روحی. من در فهم نسبت بین چیزی که امروزه به تراپی معروف شده و نگاه اسلام به این مسئله دچار فقدان داده‌ و تحلیل درست و کافی هستم. برای من جای سؤاله که اگر قرار بود آدم‌ها برای چالش‌های اینچنینی به شکل ضروری نیاز به تراپیست و روانشناس داشته باشند پس چرا چنین چیزی در اسلام به این شکل وجود نداره؟ 

خصوصا که این مسائل در دسته‌بندی نیازهای جدید به شمار نمیرن و اغلب این چالش‌ها از دیرباز برای انسان‌ها وجود داشته و یک نیاز و ضرورت نو و تازه به شمار نمیره. 

برام مهمه بدونم راهکار و توصیه پیشنهادی اسلام برای حل این چالش‌ها چیه؟ 

 

بیش از این‌که دنبال جواب‌های ذوقی و سلیقه‌ای باشم، نیاز به تحلیلی دارم که با تکیه بر دین و عقل باشه.