طی سال‌های اخیر، در وقایع مختلف یاد گرفته‌ام هر وقت فضای تحلیل‌های داخلی آشفته و ناامیدکننده شد، فضای فارسی را ببندم و بروم سراغ حساب کاربری‌ای که با آن صفحات غیرایرانی را دنبال می‌کنم. غیرایرانی‌ها اغلب به دلیل دوری از فضای داخلی ایران و در معرض دعواهای داخلی نبودنشان، سوگیری کمتری دارند و فضا و شرایط را کمی متفاوت‌ می‌بینند، کل‌نگر و واقع‌نگر. 

این بار هم در حالی که بعضی از مذهبی‌ها و انقلابیون آیه یأس می‌خواندند و زانوی غم بغل گرفته بودند و درگیر دعواهای داخلی مثل متقابل نشان دادن دیپلماسی و میدان بودند، خارجی‌ها اقدامات ایران را واقع‌گرایانه دیدند، تشویق کردند، تشکر کردند و حمایت! چیزی که حتی در عملیات‌های وعده صادق قبل با این شدت ندیده بودم. 

 

فضای پیرامون ایران در جامعه ملل منطقه و حتی احرار جهان، تغییر کرده، نگاه‌های شکاک و بدبین قبلی را که محصول رسانه‌های غیرهمسو با ایران در ادوار مختلف بود تغییر داده. می‌دیدم که عرب‌های منطقه چقدر ایران را تشویق می‌کنند و حتی در بحث‌ها دفاع می‌کنند از ایران، در مقابل شبهات ضدایرانی استدلال می‌کنند. 

فضای جهانی از این آتش‌بس که به معنای صلح و تسلیم هم نیست، موج شکست دریافت نکرده و همچنان ایران را تشویق می‌کنند که ضربه‌ای بی‌مانند را برای اولین بار به رژیم وارد کرد، که مقاومت کرد و دفاع کرد و ایستاد. 

جامعه جهانی این حقایق را می‌بیند اما هم‌وطن دلسوز من هنوز با سوء ظن به مسئولین داخلی همه چیز را تفسیر می‌کند. 

 

در تمام طول جنگ، نگران واکنش‌های هیجانی بودم، نگران اینکه وقتی فاز هیجانی پاسخ ایران خوابید و جنگ فرسایشی‌تر شد، مشکلات جدی ناشی از جنگ رخ نشان داد، آیا باز انسجام ملی می‌ماند؟ آیا پشتوانه مردمی کاسته نمی‌شود؟ آیا طرفداران پاسخ به رژیم پا پس نمی‌کشند؟ 

سوار بودن روی موج هیجان، عجول بودن در پاسخ گرفتن از اقدامات، محاسبه برد و باخت به شکل مقطعی و ندیدن خط و حرکت کلی و ابعاد گسترده و وسیع ماجرا همگی خطرات تهدیدکننده سرمایه اجتماعی میهن بود که امروز قدری بروز پیدا کرد. 

 

ایران در این مقطع و در این نقطه هم جنگ را نباخته و شگفتی رقم زده. یک تنه مقابل آمریکا و اسرائیل ایستاده و کمر خم نکرده و بلکه ضربه زده. آبروی رژیم را برده، هیمنه پوشالی‌اش را فروریخته، امنیت و خیال راحت را از اشغالگران گرفته و مردم منطقه و جهان را بیش از هر وقتی به ایده مقاومت امیدوار کرده و این‌ها دستاورهای کمی نیست. 

 

بله، دشمن عهد و قول سرش نمی‌شود و هر آن احتمال حمله مجددش وجود دارد و ما باید آماده‌باش را حفظ کنیم و یقین بدانیم هیچ چیز مهم‌تر از حفظ این آمادگی و مطالبه رویارویی با رژیم در بدنه جامعه نیست. این سرمایه اجتماعی معجزه‌گونه، از برد موشک‌ها و بازدارندگی هسته‌ای هم مهم‌تر است و این دعواهای داخلی و پررنگ کردن فرضیه دودستگی بین دیپلماسی و میدان، می‌تواند سرمایه اجتماعی را به باد دهد!